مریم اسلامی

دوست دارم دغدغه‌های مالی‌ام را برطرف کنم، مدتی کار نکنم، به آموزش بپردازم و سفر برم – داستان مریم

مصاحبه‌گر و نویسنده: هادی تقوی

 

از کودکی به سفر کردن علاقه‌مند بودم. پدرم هم اهل سفر بود. اگر مدرسه اُردو می‌گذاشت، حتما شرکت می‌کردم. اگر پدر و مادرها موافق رفتن بچه‌هاشون به اردو نبودند، اما پدرم از اینکه من اردو برم، حمایت می‌کرد. از همون دوران دبیرستان به شرکت در فعالیت‌های گروهی مثل گروه سرود، تئاتر و غیره علاقه داشتم و شرکت می‌کردم.

 

دوست داشتم در دانشگاه، هنر بخونم، اما چون در دبیرستان ریاضی خونده بودم، تنها رشته‌ای که به هنر نزدیک بود، معماری بود و به همین خاطر اون را انتخاب کردم. البته در زمانی هم که می‌خواستم کنکور بدم، معماری رشته پرطرفداری بود. معماری رشته خوبی بود، اما آن چیزی که می‌خواستم نبود. کار در حوزه معماری را خیلی دوست نداشتم.

 

پدرم در یک دفتر مستندسازی کار می‌کرد. من هیچ وقت به فکر رفتن به این حوزه یعنی برنامه‌سازی و تدوین فیلم نبودم و در اون زمان علاقه‌ای نداشتم. بعضی موقع‌ها با پدرم که به دفتر می‌رفتم، باعث می‌شد با کارهایی که می‌کنند، آشنا بشم. یک روز یکی از همکارهای دفتر که مسئول تدوین فیلم‌ها بود، قرار بود به سفر بره، در حالی که هنوز کار تدوین تعدادی پروژه مونده بود. به پدرم گفت مریم بیاد و کار تدوین ویدیوها را انجام بده، اما پدرم گفت مریم که تدوین بلد نیست. ایشون گفت من کمکش می‌کنم و به این شکل وارد دنیای تدوین شدم. بعد یک تله فیلمی بود که دستیار تدوین می‌خواستند که این کار را هم قبول کردم و بیشتر درگیر شدم.

 

چون خیلی دوست داشتم کار تولیدی بکنم، عضو گروه‌های تئاتر بودم و در این زمینه فعالیت می‌کردم. همین طور با بچه‌های رشته‌ی سینمای دانشگاه هنر هم دوست شده بودم و برای پروژه‌هاشون که ساخت فیلم کوتاه بود، کار تدوین انجام می‌دادم. بعد یکی از دوستانم به من گفت دوست داری منشی صحنه بشی که قبول کردم و پروژه‌هایی را هم به عنوان منشی صحنه فعالیت کردم. 

 

داستان مریم اسلامی

این فعالیت‌ها باعث شد با افراد مختلفی از جمله تهیه‌کنندگان آشنا بشم. با یکی از آنها همکاری و به عنوان دستیارش در برنامه‌ها حضور داشتم. بعد تولید یک برنامه به این تهیه‌کننده پیشنهاد شد، اما چون وقت نداشت، به من گفت که این پروژه را قبول کنم. و با این پروژه من وارد دنیای تهیه کنندگی هم شدم. خیلی دوست داشتم برنامه تولید کنم، اما در ایران گرفتن پروژه برای خانم‌ها به عنوان تهیه‌کننده خیلی سخت است. مدیرانی بودند که دوست نداشتن با خانم‌ها کار کنن. به همین دلیل محل کارم را عوض کردم. بعد خوردیم به دوران کرونا و همه چی تعطیل شد.

 

بعد از مدتی موقعیتی برای من پیش اومد و تونستم برم در گروه کارگردانی یک سریال کار کنم. تجربه جالبی بود. تولید فیلم چالش‌های زیادی داره و تمام زندگی رو تحت تاثیر قرار می‌ده. در مدت زمانی که پروژه در حال انجام است، تقریبا تمام وقت درگیر هستی. حتی ممکنه نتونی مراسم تولد خودت را شرکت کنی. شبانه‌روز مشغول کار هستی، شب کاری زیاد داره. یهویی وسط سرما باید کار کنی، ممکنه سه ماه وسط خیابون کار کنی، حتی برای انجام نیازهای شخصی مشکل پیدا می‌کنی. این موارد باعث می‌شد فعالیت در این کار خیلی سخت بشه.

 

به همین خاطر و به دلیل یکسری از مسائلی که نمی‌شه گفت، خیلی تمایل نداشتم در این حوزه بمونم. فعالیت در حوزه مستندسازی و برنامه‌سازی برام جذاب‌تر بود. مدتی گذشت. بعد یک پیشنهاد جذابی بهم شد و اونم ساخت برنامه‌ای با موضوع آشپزی بود. با اینکه بودجه ساخت برنامه کم بود، اما چون خودم آشپزی دوست داشتم، قبول کردم که برنامه را تولید کنم. اسم برنامه دسترخوان بود و برای شبکه‌ی فرامرزی آی‌فیلم 2 ساخته شد.

 

مریم اسلامی

از زمان شروع کار با دردسرهای زیادی روبرو شدم. خیلی‌ها از مشکلات و سختی‌های ساخت یک برنامه خبر ندارند، فقط خروجی را می‌بینن. به عنوان مثال به عنوان یک تهیه کننده باید چند ماه درگیر باشی تا بتونی از تامین اجتماعی کد کارگاهی بگیری و بیمه‌ی نیروها را رد کنی. یا پیدا کردن لوکیشن مناسب برای آشپزی خیلی سخت بود. اجاره‌ی آشپزخانه‌ها خیلی گرون بود. حدود دو ماه برای پیدا کردن لوکیشن درگیر بودم و می‌رفتم جاهای مختلفی را می‌دیدم. در نهایت تونستم جایی را با قیمت مناسبی پیدا کنم. 

 

پروسه پیدا کردن آشپز هم خودش داستانی داشت. چون توی ذهنم بود که هر قسمتی داستانی داشته باشه، کار را خیلی سخت می‌کرد. مثلاً یک قسمت مربوط به غذای عربی بود و می‌خواستم آشپز و فضا متناسب با فرهنگ عربی باشه و یا یک قسمت مربوط به غذای افغانستانی بود که اونم به همین شکل بود. خوشبختانه در مجموع کار خوب شد و ارزیابی که بعد از پخش آن صورت گرفت، عالی بود.

 

در فکر هستم که زبان انگلیسی‌ام را تقویت کنم. بدم نمی‌یاد مدتی زندگی در یک کشور یا حتی یک شهر دیگر را تجربه کنم. دوست دارم اگر بتونم دغدغه‌های مالیم را برطرف کنم، مدتی کار نکنم، به آموزش بپردازم و سفر برم. دوست دارم طوری زندگی کنم که اگر برگردم عقب پشیمون نباشم.

 

 برای مریم آرزوی موفقیت می‌کنیم.

 

مریم اسلامی

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *